یه خل و چل

ساخت وبلاگ
سلااااااااااام فک کنم دبیرستان بودم تازه ویندوز 7 اومده بود من هنوز از ویندوز جدید خوشم نمیاومد هنوزم xp رو بیشتر دوس دارم از بچه ها میپرسیدم کامپیوتر شما زنه یا مرده؟ میگفتن مگه مرد و زن داره؟ میگفتم مگهههه نمیدونیییییییییییییییییی؟ برو کنترل پنل.... ببین صدای زن پخش میشه یا مرد بعد که میرفتن میدیدن سر کار بودن قرار میزاشتیم بریم سراغ یکی دیگه خیلی مسخره بود میدونم ادرس جایی که میرفتیم صدا رو عوض میکردیم: Controlpanle view by انتخاب لارج یا اسمال فرقی نداره فقط یکی رو انتخاب کن Speech recognition Text to speech دوباره Text to speech حالا قسمت voice selection Preview voice رو بزن حالا کامی شما زنه یا مرده؟ یه خل و چل...ادامه مطلب
ما را در سایت یه خل و چل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9beginner2 بازدید : 48 تاريخ : شنبه 17 ارديبهشت 1401 ساعت: 10:02

هعییییییییییییی سلااااااااااااااام دیروز یه اتفاااااااااااق خییییییییییییلی خیلییییییییییییی بد افتاد یعنی یه ضد حال به تمام معنا الان من یه ضد حال خورده ام اگه تا حالا ضد حال خورده ندیدی بیاید منو ببینید اقا من امسال بیست سالم میشه یعنی دو سال از هیجده سالگیم میگذره و من دوسال بود که میخواستم برم خون بدم و مامانم نمیزاشت هی میگه کم خونی داری نباید خون بدی خلااااصه دیروز بعد از دو سال تلاش پیوسته و شبانه روزی تونسته بودم راضیش کنم شب قبلترش دختر خالم اومد خونمون باید سی تا ایمیل میساخت قرار شد فردا باهم بریم خون بدیم هعععععی زنگ زدم سازمان انتقال خون گفتم اقااا ما میخوایم بیایم کجا بیایم؟کی بیایم؟ با کی بیایم؟ شرایطش چه جوریاس؟ اقا ما هلک و هلک رفتیم سازمان انتقال خون خاله خانوم جانم به عنوان همراه همراهمون اومد هعععععععععععععی یه ساعت و نیم تو صف بودیم خاله رفت پیش پزشک خندون اومد بیرون دختر خاله رفت پیش پزشک دپرس اومد بیرون نوبت من شد رفتم دکتر گفت تاااااااااااااااااااا یه ساااااااااااااااااااااااااال نمیشههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه #دکتر_کچل_زشت_اخموووووووووو اقا خاله رفت خون داد منو دختر خاله به عنوان همراه پشت در منتطر موندیم اصن داغون شدما حالا بگم چرا میخواستم خون بدم اوایل به صرف اینکه بابام هر سه ماه میرفت خون میداد میخواستم منم برم ولی دانشجوی دانشگاهمون بودم و متاسفانه سر یه سری مسائل که بعدا براتون تعریف میکنم با یکی ازز پسر های کلاس متاسفانه یه کوچولو صمیمی شدم یه شب اون اقاهه ی همکلاسی گفت فردا دوستش نمیاد دانشگاه حالا فردا ما ازمایشگاه داشتیم که درس ازمایشگاهمون هم یه استاد خیلی مشتی داشت که غیب یه خل و چل...ادامه مطلب
ما را در سایت یه خل و چل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9beginner2 بازدید : 63 تاريخ : شنبه 17 ارديبهشت 1401 ساعت: 10:02

با سلام.به دنیای نیلوبلاگ و وبلاگ جدید خود خوش آمدید.هم اکنون میتوانید از امکانات شگفت انگیز نیلوبلاگ استفاده نمایید و مطالب خود را ارسال نمایید.شما میتوانید قالب و محیط وبلاگ خود را از مدیریت وبلاگ تغییر دهید.با فعالیت در نیلوبلاگ هر روز منتظر مسابقات مختلف و جوایز ویژه باشید. در صورت نیاز به راهنمایی و پشتیبانی از قسمت مدیریت با ما در ارتباط باشید.برای حفظ زیبابی وبلاگ خود میتوانید این پیام یه خل و چل...ادامه مطلب
ما را در سایت یه خل و چل دنبال می کنید

برچسب : وبلاگ,امدید, نویسنده : 9beginner2 بازدید : 68 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1396 ساعت: 20:50

   سلاااااااااااااااام دوباره دفعه قبل از خاطراتم تا اونجایی گفتم که درس هنررو خیلیییی دوست داشتم میخواستم برم هنرستان مامانم هم مخالف سفت و سخت هنرستان برای جلب رضایت  مامانم دوسال فرصت داشتم شروع کردم از اینترنت کمک گرفتن حتی مجبور شدم یه کتاب روانشناسی هم بخونم حدودا سیزده چهارده ساله بودم اخرین یه خل و چل...ادامه مطلب
ما را در سایت یه خل و چل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9beginner2 بازدید : 76 تاريخ : جمعه 26 خرداد 1396 ساعت: 5:01

سلام این منم عاطفه یه خل و چل عصبی دیوونه عاشق گاهی مهربون عجول و بی صبر بابام میگه بد اخلاق مامانم میگه مغرور احترام اولویت زندگیم بوده و همیشه بعد از "تو"خطاب کردن مامان و بابام یه عالمه عذرخواهی بوده الان یه تازه دانشجوی رشته کامپیوتر ام زندگی سختی نداشتم ولی همیشه سختش کردم اون روزای خیلی مثلا سخت رو با نوشتن تمومش کردم ولی الان تصمیم دارم با همه ی اونایی که نمیشناسنم حرف بزنم میخوام خیلی چیز ها بگم از اشتباهاتم و کارای مفیدم برامم دیده شدن مهم نیس فقط میخوام خالی بشم از حرف خالی کنم همه ی حرف هام رو تو دنیای مجازی و سکوت بشه دنیای واقعیم شاید یکم یه خل و چل...ادامه مطلب
ما را در سایت یه خل و چل دنبال می کنید

برچسب : سلام,سلام دانلود,سلام عليكم,سلامتك,سلامتی,سلامات,سلام بمبئی,سلام دانك,سلام صبح بخیر,سلامت, نویسنده : 9beginner2 بازدید : 68 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 6:13

باز سلااااااااااااااام میخوام درمورد خیلی سال پیش بگم زمانی که خودمم یادم نمیاد خب من یه مادربزرگ دارم که عاشقشم یه مادربزرگم دارم که.... به مادربزرگی که عاشقشم میگم عزیز مامان به مادربزرگ چیزه هم میگم عزیز بابا خب این دفعه دارم از ماجرای ازدواج مامان و بابام میگم بابام سرباز بوده که با مامانم ازباج بکرده مامانمم اونموقع تازهههه معلم شده بوده و لیسانس گرفته بوده عزیز بابا دووووووووووووسال برا بابا رفته خواستگاری حالا ماجرا اینه که عزیز بابا تازه دوماه بوده که دنبال یه زن برا بابا بوده میره مسجد یه خانومی کنارش میشینه دوتا دختر خوووووب بهش معرفی م یه خل و چل...ادامه مطلب
ما را در سایت یه خل و چل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9beginner2 بازدید : 50 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 6:13

سلاااااااااااااااااام امروز اومدم برات بنویسم ولی مامانم نمیزاشت باید گزارش کار های بابام رو تایپ میکردم نمیدونم برات از مامان وبابام بگم یا نه؟ اخه یه دوره ای توی مهندسی اجتماعی بود که میگفت مردم اطلاعات مهمشون رو نمیدونن که مهمه یعنی چیزه بزار کامل از دوره مهندسی اجتماعی که گذروندم برات بنویسم یه دوره ای به نام هکر قانون مند یا CEH شرکت کردم توی ماژول 8 این دوره ما مهندسی اجتماعی یا social engineering رو گذروندیم خب این یه باگه باگ هم یعنی یه نقطه ضعف و نقطه ضعف هم به ما دسترسی میده دسترسی به معنیه اینکه میتونیم نفوذ کنیم یا اصطلاحا هـک بقیه اش ادامه مطل یه خل و چل...ادامه مطلب
ما را در سایت یه خل و چل دنبال می کنید

برچسب : social engineering,social engineering toolkit,social engineering attacks,social engineering definition,social engineering techniques,social engineering the art of human hacking,social engineering as it pertains to computers is,social engineering examples,social engineering book,social engineering jobs, نویسنده : 9beginner2 بازدید : 65 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 6:13

سلام امروز میخوام از خیلی سال پیش برات بگم شروع یه سری خریت هام از اینجا کلیک خورد خب این پست رو هم دارم با اعصابی خط خطی مینویسم در حدی که شاید اگه چند سال پیش بود بعدش میشستم و گریه میکردم قبلا بهت گفتم مامانم معلمه از بچگی شدیدا با معلم ها مشکل داشتم توی دبستان شدیدا تلاش میکردم که سوتی از معلمام بگیرم یادمه زمانی که مدرسه به ما اعداد رو یاد میدادن من اعداد منفی رو هم میشناختم یه بار املا مینوشتم انقدرررر غلط زیاد نوشتم که نمره ام از صفر هم کمتر بشه معلم بهم مثلا صفر داد رفتم گفتم خانو معلم بلد نیس هر غلط یه نمره نمره من منفی هشت میشه یا پنجم ابتدای یه خل و چل...ادامه مطلب
ما را در سایت یه خل و چل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9beginner2 بازدید : 71 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 6:13

سلاااااااااااااااام دوباره دفعه قبل از خاطراتم تا اونجایی گفتم که درس هنررو خیلیییی دوست داشتم میخواستم برم هنرستان مامانم هم مخالف سفت و سخت هنرستان برای جلب رضایت مامانم دوسال فرصت داشتم شروع کردم از اینترنت کمک گرفتن حتی مجبور شدم یه کتاب روانشناسی هم بخونم حدودا سیزده چهارده ساله بودم اخرین روشی که داشتم امتحان میکردم این بود که جلوی اونایی که مامانم باهاشون رودربایستی داره حرف هنرستان رو بزنم و گاهی حتی هنرمو نشون بدم و.... اقا بگو جلویی هـــــــــــــر بنی بشری بود من گفتم فامیل دوست اشنا همکار غریبه همهههههه عکس العمل ننه جانم هم همیشه سک یه خل و چل...ادامه مطلب
ما را در سایت یه خل و چل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9beginner2 بازدید : 89 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 6:13

داشتم اینستا گرام چک میکردم دیدم اووووو یس چه نهار هاااایییییییییی ماشااااالااا مااااااااااااااااااشاااالااااااا همه هم نهار میخورن گفتم منم از این غافله-قافله عقب نمونم اینم از نهار امروز ما که چون مامانم دیر میاد من درست کردم نهار امروز آبدوووووووووووووووغ . خیــــــــــــــــــــــــــــار یه خل و چل...ادامه مطلب
ما را در سایت یه خل و چل دنبال می کنید

برچسب : امروز ناهار چی درست کنم,امروز ناهار چی بپزم,امروز ناهار چی بخوریم,امروز نهار چی بخورم,امروز ناهار چي درست كنم,امروز نهار,امروز نهار چي بپزم,امروز نهار چی بزارم,امروز نهار چی داریم,امروز نهار چه درست کنم, نویسنده : 9beginner2 بازدید : 65 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 6:13